منشاء بادام
بادام معمولی P. communis دارای دو نوع توده طبیعی شناخته شده میباشد (Vavilov, 1930; Denisov, 1988). یک توده آن در دامنه کوههای کپتداق (Kopet dagh) در آسیای مرکزی و در نواحی بین ایران، ترکمنستان و تاجیکستان پراکنده است و توده دیگر در دامنههای کوههای تیانشیان (Tien Shan) بین مغولستان و ازبکستان قرار دارد. توده مذکور به شرایط زمستانهای ملایم و تابستانهای گرم و خشک سازگاری یافته و دارای ویژگیهایی نظیر نیاز سرمایی پایین، زودگلدهی، قدرت رشد زیاد در اوایل فصل، سیستم ریشه عمیق و مقاومت به گرما و خشکی است و در واقع مشابه با خصوصیات موجود در بادامهای زراعی امروزی است (Kester and Gradziel, 1996).
از سوی دیگر، گونههای بادام که از نظر گیاهشناسی P. communis نام دارند و به دو نژاد اکوجغرافیایی (Eco-geographical) تقسیم شدهاند (Zohary and Hopf, 2000):
الف- گروه با تیپ وحشی بزرگتر که زیر گونه P. communis subsp. spontanea را شامل میشوند و در مناطق مدیترانهای (بارندگی سالیانه 800-350 میلیمتر) میرویند و نزدیکی زیادی با ارقام زراعی از لحاظ مرفولوژی برگ و گل، زودگلدهی و نیازهای اقلیمی و عادتهای رشد دارند.
ب- گروه خشکیزی با تیپ وحشی کوچکتر که P. communis subsp. Microphylla را شامل میشوند نیز شناخته میشوند و در مناطق خشک جنگلهای استپی و یا شبه استپی میروند و دارای برگها و میوههای کوچکتر از تیپهای پر رشد مدیترانهای هستند.
به طور کلی بادامهای وحشی بیش از 30 گونه گیاهی را شامل میشوند که به خاطر تنوع زیاد و وجود زیر گونهها و نژادهای اکوتیپی مختلف به دامنه وسیعی از شرایط اکولوژیکی (بیابانها، دامنهها و مناطق کوهستانی) سازگاری یافتهاند و دارای پراکنش وسیع جغرافیایی هستند. به طوری که در سراسر آسیای مرکزی، ترکمنستان به طرف ایران، جنوب غرب آسیا و دامنههای کوههای تیانشان ازبکستان و تاجیکستان و کوههای هندوکش افغانستان پراکندهاند (Kester and Gradziel, 1996; Grasselly and Duval, 1997).
در مورد منشاء بادام، فرضیههای متعددی وجود دارد. برخی بر این عقیدهاند که بادامهای مورد کشت و کار امروزی در اثر سلکسیون از میان گونههای قدیمی آن به دست آمده است، همچنین گفته میشود که حذف بادامهای مغز تلخ، ناشی از گزینش بشر بوده است که در این روند، ارقام مغز شیرین گزینش شده و ارقام وحشی مغز تلخ حذف گردیدهاند (Kovalev and Kester and Gradziel, 1996, Kostina, 1935). بنابراین این تصور وجود دارد که بادام زراعی از طریق دخالتهای بشر به وجود آمده و یک گونه طبیعی نمیباشد (Kester and Gradziel, 1996; Evreinov, 1958).
این تصور نیز وجود دارد که P. communis از تلاقی میان گونههای وحشی بادام که دارای مغز شیرین هستند نظیر P. bucharica، P. kuramica، P. fenzliana به وجود آمده باشد (Crossa-Raynaud and Grasselly, 1985). همچنین اجداد بادام زراعی (P. communis) به سه گونه مختلف P. bucharica، P. fenzliana ، P. ulmifolia نسبت داده شده است (Kester and Gradziel, 1996; Vavilo, 1930).
Kester and Gradziel (1996)، پیشنهاد نمودند که شاید بادامهای مغز شیرین در اثر جهش در گونه هایی مثل P. bucharica به وجود آمده است.
گونه بدام وحشی P. kuramica که بسیار شبیه بادامهای زراعی میباشد، خاص نواحی افغانستان و پاکستان است و شرایط خشک (Xerophyte) را به خوبی تحمل مینماید، در حالی که بادامهای زراعی P. communis (P. dulcis) در مقایسه با بادامهای وحشی مذکور، شرایط خشک را کمتر تحمل مینمایند (Kester and Gradziel, 1996).
اکثر گونههای وحشی بادام دارای میوههای نسبتاً ریزی میباشند، ولی گونههای P. fenzliana و P. bucharica دارای میوههای نسبتاً بزرگتر میباشند. هر دو گونه فوق قرابت نزدیکی با بادام زراعی دارند (Grasselly and Duval, 1997).
از طرفی گونههای بادام وحشی بادام در بین خود یا بین گونههای کاشته شده دو رگزایی و در حال تحول گیاهشناسی هستند (Grasselly and Duval, 1997) و امکان تلاقی بین گونههای مختلف بادام، به ویژه آنهایی که از نظر گیاهشناسی در یک بخش (Section) قرار دارند، وجود دارد. تلاقی طبیعی بین بادامهای زراعی و گونههای وحشی نیز به آسانی انجام میشود (Denisov, 1988; Grasselly, 1976). بنابراین تلاقی بین گونهای و تبادل ژنها و نوترکیبی در مناطق و رویشگاههایی که این گونهها در کنار هم رشد میکنند، صورت میگیرد. برای مثال در نواحی مدیترانه، گسترش درختان بادام وحشی P. webbi در کنار درختان بادام زراعی باعث شده تلاقیهای طبیعی در بین آنها صورت گیرد (Serafimov, 1975).
نهایتاً اگرچه که گزارش شده است که بادامهای اهلی از تلاقی گونههای وحشی خویشاوندش به دست آمده است، ولی اجداد و والدین وحشی آن همچنان ناشناخته است (Ladzinsky, 1999; Bortiri et all., 2002).
در میان گونههای مختلف جنس Prunus، بادام قرابت نزدیکی با هلو دارد و گاهی این دو گیاه در زیر جنس مشترکی به نام Amygdalus قرار داده میشوند. از نظر تکاملی تصور میشود که شرایط محیطی، این 2 گونه را از یکدیگر جدا نموده است. هلو بیشتر در آب و هوای مرطوب آسیای شرقی و بادام در آب و هوای خشک آسیای مرکزی و جنوب غرب آسیا تکامل و گسترش یافتهاند (Kester and Gradziel, 1996; Watkins, 1979).
از 4000 سال قبل از میلاد، محصول درختان بادام که در مجاورت تمدنهای باستانی قرار داشتند، مورد مصرف قرار میگرفت. به مرور زمان ساکنان این مناطق با کشت و کر این درخت آشنا شدند و شاید بادام اولین گونه درختی باشد که در دنیای قدیم تحت کشت در آمده است (Zohary and Hopf, 2000). تصور میشود که اهلی شدن بادام در 2000 تا 3000 سال قبل از میلاد و به احتمال زیاد در اوایل عصر برنز (Bronze Age) صورت گرفته است. کشت متداول بادام در سالهای اولیه به صورت نهالهای بذری و اکثراً به صورت تک درخت و حاشیهای در مزارع و کنار جادهها صورت میگرفته است (Grasselly, 1972). بادام در زمان باستان در منطقه خاورمیانه پرورش مییافته و اولین شواهد تاریخی مربوط به بادام در بابل پیدا شده است. در عصر ساسانیان (651-224 میلادی) کشت و پرورش بادام در ایران متداول گردید و باغات وسیعی از بادام در قلمرو ساسانی گسترش یافت.
از اینروف مراکز اولیه منشاء بادام را میتوان در تمدنهای قدیمی و مسیرهای بازرگانی باستانی (نظیر جاده ابریشم) جستجو نمود، بادام در جریان تمدنهای اولیه در سراسر آسیای مرکزی و جنوب غربی آن توزیع و پخش گردیده است.
مرحله تکامل و پراکنش بادام را میتوان به اهلی شدن اولیه و گسترش آن به سرتاسر نواحی مرکزی و جنوب غربی آسیا وابسته دانست. این نواحی شامل چین، شمال غرب هندوستان، شمال پاکستان، ایران، ترکیه، سوریه و فلسطین اشغالی میباشد.
وزوایی (Vezvaei, 2003) پلیمورفیسم بالایی را برای بادام در ایران گزارش کرد، به عقیده او ایران یک استخر ژنی (Gene pool) بسیار مهم برای بادام است و اهلی شدن بادام ممکن است از این منطقه آغاز شده باشد.
به عقیده Browicz (1974) بادام معمولی P. communis در حالت وحشی، احتمالاً از طریق ایران، قفقاز و جنوب ترکیه به سوریه، لبنان و اردن راه یافته است.
بادام سپس به وسیله یونانیان و رومیان به تدریج به تمام قسمتهای نواحی مدیترانه از جمله یونان، ایتالیا، فرانسه، اسپانیا، پرتغال و بعداً به آفریقای شمالی شامل تونس و مراکز راه یافته است. بادام در سال 1700 پس از میلاد از اسپانیا به شهر سانتا باربارا Santa Barbara در آمریکا برده شد و توسعه کشت بادام در آنجا از اواسط قرن هجدهم به بعد صورت پذیرفت.
به طوری که امروزه آمریکا به عنوان بزرگترین قطب تولید بادام دنیا شناخته میشود (Kester and Gradziel, 1996). سپس بادام به استرالیا راه یافت، منشاء بادامهای پوست سخت استرالیا از اسپانیا و اردن، و منشاء بادامهای پوست نازک آنجا از آمریکا است (Wooley et al., 2000).